سه سال پیش در حوالی همین روز ها پدرم بسوی برادر شهیدم پر کشید
اوایل شب و بعد از اقامه نماز مغرب و عشا مراسم شهادت حضرت زهرا (س) در مسجد باب الحوائج برگزار شد و مداح اهل بیت حاج عبدالمحمد افشار پدر طلبه شهید عباس افشار آخرین مداحی خود را اجرا نمود. و دقایقی پس از خروج از مسجد هنگامی که در حال صحبت با فردی در کنار خیابان ایستاده بودند خودروی ناشناسی با او برخورد نموده و متواری میشود.
پدرم توسط ناظرین به بیمارستان منتقل شده و پس از 20 روز بیهوشی و کما به دیار باقی شتافت و حالا دو سال است که هدیه روز پدر دسته گلی بر مزارش و مزار فرزند شهیدش است.
پرستاران میگفتند او در حال بیهوشی حدود دو هفته دائما زیارت عاشورا و دعای توسل را میخوانده - چه سعادتی
برای شادی در گذشتگان و شهدا صلوات
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک
طلبه شهید عباس افشار
از غم بودن پریشان میشوم
بس که دلتنگ شهیدان میشوم
ابر هستم آه باران می کشم
انتظار روی یاران می کشم
سالها در سوگ یاران مانده ام
مثل گل در باد و باران مانده ام
بحرین
ای پاره تن ایران
ای فرزند جدا شده از مادر
حال که د منشی و وحشی گری وهابیون را دیدی
بیدار شو و به آغوش مادر برگرد
وهابیون خون آشام با طرح الحاق بحرین به عربستان قصد نجات آل خلیفه خائن را دارند
اما
شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه
این حرکت که به خواست خداوند متعال موجب شده تا مردم بحرین از وهابیون دل بکنند را به فال نیک گرفته و منتظر پیوند ناگسستنی بحران با ایران بزرگ و قدرتمند هستیم
وهابیون
از سرنوشت مصر و نامبارک آن عبرت بگیرید
از سرنوشت قذافی دیوانه عبرت بگیرید
این بار نوبت شماست
به امید آزادی مسجد النبی قبرستان بقیع و خانه خدا از دست وهابیون
انشا الله
الیس الصبح بقریب
جمع زیبایی بود
جبرئیل آمده بود
علی و جمله ملائک همه آنجا بودند
و محمد عرق وحی به پیشانی داشت
و خدا داشت تکلم می کرد
در میان سخنانش غزلی نغز سرود
نام این شعر لطیف حضرت فاطمه بود
شکوهمند ترین روز بر شما مبارکباد
این سوال همیشه برای ملت های مسلمان و عرب منطقه پیش می آمد که چرا در مقابل جنایات اسرائیل غتصب فقط ایران قد علم کرده و کشورهای عربی که ادعای مسلمانی و مبارزه با اسائیل را دارند سکوت اختیار کرده اند و در بسیاری از موارد نیز در جهت سود رسانی به اسرائیل حرکت میکنند؟
حکام کشورهای عربی با توجیهات خود مردم را فریب میدادند و همچنان نوکری آمریکا و اسرائیل را انجام میدادند . مثلا در تجاوز اسرائیل به خاک لبنان توجیه میکردند که ایران بعلت شیعه بودن حزب الله لبنان از آنها حمایت میکند و حمای ما از حزب الله توجیهی ندارد . ولی باز هم دیده شد که حکام کشورهای عربی در مقابل تجاوز رژم صهیونیستی به غزه که سنی مذهب هستند سکوت اختیار کردند و حتی حمایت هایی نیز از اسرائیل داشتند و گذرگه رفح را بستند و.......
اینجا بود که ملت های مسلمان و عرب منطقه کاملا متوجه شدند که حکام کشورشان سر سپرده آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند و به آنها دورغ میگویند. اینها دیگر جای سکوت نبود و ملت ها بپا خاستند و یکی یکی حکام سرسپرده را سرنگون کردند.
اکنون دیگر نوار غزه در محاصره نیست بلکه رژیم صهیونیستی در محاصره کشورهای اسلامی قرار گرفته است و این بیداری اسلامی همچنان ناقوس مرگ حکام مستکبر را به صدا در می آورد تا انشا الله هیچ کشور اسلامی در زیر ظلم و ستم حکام خود فروخته و مسلمان نما باقی نماند .
انشا الله
علیرضا افشار
زندگینامه بسیجی شهید ناهید فاتحی کرجو
(سمیه کردستان ، اسطوره ای که جان داد تا حرمت امام خود را نشکند)
ولادت و معرفت به معبود
ناهید فاتحی کرجو در چهارمین روز از تیر ماه سال 1344 در شهر سنندج در میان خانواده ای مذهبی و اهل تسنن به دنیا آمد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمری بود و مادرش سیده زینب، زنی شیعه، زحمتکش و خانه دار بود که فرزندانش را با عشق به اهل بیت (ع) بزرگ می کرد.
ناهید کودکی مهربان، مسئولیت پذیر و شجاع بود که در دامان عفیف مادر، با رشد جسم، روح معنوی خود را پرورش میداد. آن قدر در محراب عبادت با خدا لذت میبرد که به پدرش گفته بود: «اگر از چیزی ناراحت و دلتنگ باشم وگریه کنم، چشمانم سرخ می شود و سرم درد می گیرد. اما وقتی با خدا راز و نیاز کرده و گریه میکنم، نه خسته ام، نه سردرد و ناراحتی جسمی احساس می کنم، بلکه تازه سبک تر و آرام تر میشوم».
نوجوانی از جنس ایمان و شهامت
با شروع حرکت های انقلابی مردم ایران، ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرارگرفت.
روزی با دوستانش به قصد شرکت در تظاهرات علیه رژیم به خیابان های اصلی شهر رفت. لحظاتی از شروع این خیزش مردمی نگذشته بود که مأموران شاه به مردم حمله کردند. آنها ناهید را هم شناسایی کرده بودند و قصد دستگیری او را داشتند که با کمک مردم از چنگال آن دژخیمان فرار کرد. برادرش می گوید؛ «آن شب ناهید از درد نمی توانست درست روی پایش بایستد. بر اثر ضربات ناشی از باتوم، پشتش کبود رنگ شده بود».
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری های ضد انقلاب در مناطق کردستان، همکاری اش را با نیروهای ارتش و بسیج و سپاه آغازکرد. شروع این همکاری، خشم ضد انقلاب به خصوص گروهک کومله را که زخم خورده فعالیت های انقلابی این نوجوان و سایر دوستانش بود، برانگیخت.
راهی به سوی آسمانی شدن
ناهید علاوه بر همکاری با بسیج وسپاه بیشتر وقتش را به خواندن کتاب های مذهبی و قرآن و انجام فعالیت های اجتماعی می گذراند.
اوایل زمستان سال 1360 به شدت بیمار شد و به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد. اما از ساعت مراجعتش خیلی گذشته بود و خانواده نگران شده بودند. خواهرش به دنبالش می رود و بعد از ساعت ها پرس و جو پیدایش نمی کند. خبری از ناهید نبود! انگار که اصلاً به درمانگاه نرفته بود! آن وقت ها پدر ناهید در جبهه خرمشهر بود و مادر نگران و دست تنها، به تنهایی همه جا دنبال او می گشت. تا اینکه بالاخره از چند نفر که ناهید را می شناختند و او را آن روز دیده بودند شنید که: چهار نفر، ناهید را دوره کرده، به زور سوار مینی بوس کردند و بردند!
بعد از ربوده شدن ناهید، خانواده او مرتب مورد تهدید قرار می گرفتند. افراد ناشناس به خانه آنها نامه می فرستادند که: اگر باز هم با سپاه و پیشمرگان انقلاب همکاری کنید، بقیه بچه هایتان را هم میکشیم
.
مقام معظم رهبری :
اگر شخصیت فاطمه زهرا (س) برای ذهنهای ساده و چشمهای نزدیک بین ما آشکار می شد ما هم تصدیق می کردیم که فاطمه زهرا (س) سرور همه زنان عالم است. بانویی که در سنین کم و در عمر کوتاه به مقامات معنوی و علمی و معرفتی و به مرتبه ای برسد که برابر مرتبه انبیا و اولیاست.
دیگر آن خنده زیبا به لب مولا نیست / همه هستند ولی هیچکسی زهرا نیست / قطره اشک علی تا به ته چاه رسید / چاه فهمید کسی همچو علی تنها نیست.
شنیدستم که هر کوکب جهانیست جداگانه زمین و آسمانیست
زمین در جو این افلاک مینا چو خشخاشی بود بر روی دریا
تو خود بنگر کز این خشخاش چندی سزد تا بر غرور خود بخندی
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست وندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت امروز همه ملک جهان زیر پر ماست
گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست
بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید بنگر که از این چرخ جفا پیشه چه برخاست
ناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانی تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست
بر بال عقاب آمد آن تیر جگر سوز وز عرش مر او را به سوی خاک فرو کاست
بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی بگشود پر خویش سپس از چپ و از راست
گفتا:عجب است اینکه زچوبست و ز آهن این تیزی و تندی و پریدن ز کجا خاست؟
بر تیر نظر کرد و پر خویش بر او دید گفتا: ز که نالیم که از ماست که بر ماست!
امام خمینی (ره) : تاریخ اسلام جز یک برهه از صدر اسلام جوانانی مثل جوانهای ما سراغ ندارد.
شانزدهم فروردین سال 1365 مصادف است با عروج عارفانه پاسدار رشید اسلام ، شهید محمد هاشمی در عملیات پیروزمندانه والفجر هشت در منطقه عملیاتی فاو
شهید محمد هاشمی فرزند ذبیح الله متولد سال 1340 کارمند صنایع دفاع متاهل و دارای یک فرزند
مراسم نماز بر پیکر شهید محمد هاشمی توسط مرحوم حاج آقا ثمری امام جمعه وقت شهریار و پدر شهید محمد حسین ثمری
مرحوم ذبیح الله هاشمی پدر بزرگوار شهیدان محمد هاشمی و ابراهیم هاشمی
و اینهم آخرین دیدار فرزند با پدر.....
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه ...............
در سفر تعطیلات سال 191 به خوزستان و زیارت مشهد شهیدان کربلای ایران یک تابلو توجهم را جلب کرد. ((آرامگاه دعبل خزایی)) . خیلی کنکاو شدم و فکر کردم فقط یک تشابه اسمی باشد و چون در راه بازگشت بودیم و برنامه ریزی کرده بودیم فرصت بازدید نشد. ولی بعد از بازگشت تحقیقاتم را شروع کردم که استحضار دوستان میرسانم .
اگر به زیارت مرقد حضرت دانیال نبی مشرف میشوید . جا دارد که مرقد دعبل خزایی را هم زیارت کنید . زیر این شاعر بزرگوار با سرودن اشعار خود در توصیف اهل بیت (ع) خدمات زیادی را بنام خود ثبت نموده است .
آرامگاه دعبل بن خزاعی ، شاعر اهل بیت عصمت و طهارت (ع) یکی دیگر از بناهای تاریخی ومذهبی شهرستان شوش است . حسن بن علی معروف به دعبل خزاعی متولد سال 134 و همزمان عصر چهار امام معصوم (ع) بوده است.
دعبل به واسطه قرائت قصیده معروف خود به نام قصیده تائیه مورد توجه خاص پیشوای هشتم شیعیان حضرت امام رضا (ع) قرار گرفت و امام ایشان را مورد تفقد قرار داده و جبه خود را به ایشان اهدا نمود به همین سبب است که در شوش می توان بوی امام رضا(ع) را استشمام کرد.
در بخش شمالی شهر باستانی شوش ، در قبرستان قدیمی این شهر و در کنار بقعه امامزاده عبدالله بن علی ، آرامگاه شخصیتی واقع شده که یکی از چهره های بزرگ فرهنگی جهان تشیع در قرون دوم و سوم هجری بشمار می رود .
وی در روزگاری می زیست که خلفای بنی عباس ظالمانه تمام امور زندگی مردم را در دست داشتند ؛ بیشتر این خلفا به سرودن و شنیدن شعر ، به ویژه در مدح آنها اهمیتی وافر می دادند . شاعران زیادی در این زمان ، با سرودن شعرهایی در مدح ایشان هزاران هزار جایزه و صله دریافت می کردند . اما در این میان شاعران آن زمان تنها دعبل خزاعی بود که به سکه ها و نقره ها پشت کرد.
شخصیتی که توانست با نبوغ بی نظیر خود ، شیعیان را اعتلای بیشتری بخشد . او می توانست با استعداد و تواناییهای خود از بهترین جایگاه اجتماعی برخوردار گردد و بهترین و راحت ترین زندگی را برای خود فراهم کند
به راستی چه عاملی باعث شد که او لذات دنیوی را کنار گذاشته و عمری طولانی ، آواره بیابانها گردد ؟ عقیده و ایمان به حق تنها نیرویی بود که دعبل خود را بدان مجهز ساخته و عمری طولانی در پرتو آن به جهاد و مبارزه با ظالمان زمانش پرداخت . از این رو شناخت هر چه بیشتر و بهتر این شخصیت مستلزم شناخت زمان و شرایط حاکم بر زمان اوست .
فرماندار متوکل ، مالک بن طرق برای کشتن دعبل به فردی 10000 درهم و مقداری زهر کشنده داد و آن شخص شهربه شهر در خوزستان به دنبال دعبل می گشت تا بالاخره او را در روستایی به نام الطیب که از توابع شهرستان شوش بود پیدا کرد . بعد از آنکه دعبل نماز مغرب و عشا را در مسجد روستا خواند و از مسجد خارج شد آن شخص مزدور در تاریکی شب با نیزه ای که آن را با زهر آلوده کرده بود با شدت به پای دعبل زد و فردای آن روز دعبل بر اثر زهر کشنده نیزه به شهادت رسید ، آرامگاه او در شهر شوش محل زیارت مومنین و دوستداران اهل بیت است .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کتاب شهید عباس افشار
کتاب زندگی نامه شهید عباس افشار
نقش ستون پنجم در عملیات کربلای 4
نقش آمریکا در لو رفتن عملیات کربلای 4
عملیات کربلای4
مبانی عربی دانشگاهی
قسمتی از کتاب (7) بستان (قسمت چهارم)
قسمتی از کتاب (7) بستان (قسمت سوم)
قسمتی از کتاب (7) بستان (قسمت دوم)
قسمتی از کتاب (7) بستان (قسمت اول)
احتکار
تبلیغات شورای دانش آموزی
این خاک گهربار که ایران شده نامش
خاطرات همفر
[همه عناوین(403)][عناوین آرشیوشده]