• وبلاگ : كانون فرهنگي شهدا
  • يادداشت : اللهم ارزقنا شهادت في سبيلك
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • پارسي يار : 2 علاقه ، 1 نظر
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بوي خدا مي آيد...

    گاهي از ته دشت، گاهي از سر کوه...

    و هوا پر شده از آتش وخون!

    همه جا سوزان است نور خورشيد مي درخشد روي خاک..

    عباس ميدود!

    گاهي سوي تفنگ،گاهي سوي يک پيکر تازه غلتيده به خون..

    وصداي بمب خرچنگ ها همه جا مي پيچد..

    علي فرياد ميزند!

    گاهي از سر درد،گاهي از سر گفته يک پيام...!

    وحسين کلاش به دستش دارد!

    روبه رسول ميگويد:

    اروند چقدر زيباست،نيمي پر زخاک وخون و نيم ديگر شفاف..!

    ورسول ميگريد..!

    کمي دور تر از اين آتش وخون

    کودکي تنگ ماهي بر دست..

    لب حوض، توي حياط نشسته است...

    و پي قاصدکي ميگردد...

    که بيارد خبري

    که بپرسد حال پدرش را از او..

    هوا پر شده از بوي خدا

    قاصدک آمده است!

    کودک چه زيبا مي خندد..

    قاصدک خوش خبري؟!

    قاصدک در هوا ميرقصد..

    پدرت را آوردم!!

    قاصدک ، کو پدرم؟!

    قاصدک در هوا ميچرخد

    روي دست کوچک کودک خسته مي نشيند..

    قطره اي خون مي گريد..

    سوار بر عرش باد .. سمت همه آرزو ها..

    پر ميکشد سوي خدا...!

    اميد وارم هميشه نظر شهدا رو ما باشه