روزى دو گونه است : روزیى که آن را جویى ، و روزیى که تو را جوید و اگر پى آن نروى راه به سوى تو پوید . پس اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش منه که روزى هر روز تو را بس است . پس اگر آن سال در شمار عمر تو آید ، خداى بزرگ در فرداى هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست ، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست چیست ؟ و در آنچه روزى توست هیچ خواهنده بر تو پیشى نگیرد ، و هیچ غالبى بر تو چیره نشود ، و آنچه برایت مقدر شده تأخیر نپذیرد . [ این گفتار پیش از این در آنجا که سخن از این باب بود گذشت لیکن در اینجا روشن‏تر و گسترده‏تر است ، بدین رو بر قاعده‏اى که در آغاز کتاب نهادیم آن را از نو آوردیم . ] [نهج البلاغه]
 
شنبه 03 آذر 24 , ساعت 2:12 صبح

طلبه های شهید شهریار

خاطره سهراب نعمتی از شهید رضا معصومی :

یکی از خاطرات من در مورد شهید معصومی مربوط میشه به جلسات ماهانه ما که هر بار در خانه یکی از طلبه ها برگزار می شد ما باید تحقیق میکردیم در مورد موضوعی و نتیجه را در جلسه عنوان میکردیم نوبت من بود موضوع تحقیق نظریه تکامل داروین بود طرفداران نظریه تکامل می‌گفتند زرافه از اول خلقت به این شکل نبوده نیاز او به تغذیه از درختان بلند تدریجا طی میلیون ها سال گردن او را کشیده کرده ،وقتی من این را عنوان کردم احمد ضیائی که شوخ طبع جمع بود گفت یعنی آقای معصومی چون باغ گلابی دارند در اثر تلاش برای چیدن گلابی اینطوری دراز شده و جلسه از حالت تحقیق در امد و تبدیل شد به جلسه بگو بخند و این هنر احمد بود. اتفاقا آنروز جلسه در خانه آقای معصومی بود.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ