شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ [تلگرام] رضا شاه رفته بود حرم عبدالعظيم براي زيارت ، يهو ميبينه صداي هياهو بلند شده ميگه ؛ چه خبره ...؟! بهش ميگن يه کورمادرزاد شفا پيدا کرده ... دستور ميده طرف رو بيارن ، وقتي مرد رو ميارن رضاشاه بهش ميگه تو کورمادرزاد بودي...؟ مرد جواب ميده بله من کورمادرزاد بودم ...! از ته دل از حضرت خواستم اونم من و شفا داد الان ميبينم ... رضاشاه ميگه اين شالي که من به کمرم بستم چه رنگيه ...؟ مرد جواب ميده ؛ سبز ...! رضاشاه فرياد ميزنه ...! ضربه شلاق به اين پدرسوخته متقلب بزنيد ...! مامور کناريش ميگه قربان اينکه رنگ رو درست گفت ، رضاشاه ميگه ؛ بخاطر همينم ميگم که شلاق بزنيد ، چون کسي که کورمادرزاد بوده چطور رنگها رو تشخيص ميده که اين الان داره تشخيص ميده ...! رضاشاه سال پيش ميخواست ياد بده که نزاريد به نام دين روتون سوار بشن و ازتون استفاده کنند و...اما نفهميديم تا حالا به اين موضوع فکر کرديد؟ اگر رضا شاه قصد کوبيدن دين را داشته ، چرا خودش به زيارت ميرفته؟ وقتي رضا شاه به حرم ميرفت ، حرم را قرق ميکردند . پس قضيه هياهو و شفاي کور کجا بوده؟ در هيچ تصويري از رضا شاه نديده ايم که او شال ببندد . ان هم شال سبز آيا فکر نميکنيد اين يک داستان ساختگي براي براي زير سوال بردن اعتقادات ما باشد؟؟؟؟؟
چراغ جادو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top