سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نسبت دادن گناه [به دوست]، پیک جدایی است . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 89 دی 19 , ساعت 9:19 عصر

بمناسبت سالگرد شهادت شهدای سرفراز عملیات کربلای پنج مراسم یادبود و شب خاطره روز دوشنبه بیست دی 1389 ساعت 19 توسط پایگاه ویژه شهدا در مسجد جامع شهریار برگزار میگردد. امید است همسنگران شهدای گرانقدر عملیات کربلای پنج با حضور خود در این مراسم با دوستان سفر کرده تجدید میثاق نمایند.

آزاده مردان چون ز جان پیمان سپردند           ماندند بر پیمان خود تا جان سپردند


جمعه 89 دی 17 , ساعت 12:39 عصر

صبحدم مرغ چمن با گل نو خاسته گفت             ناز کم کن که در باغ بسی چون تو شکفت

گل بگفتا که نرنجد کسی از حرف درست            لیک هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت

 


جمعه 89 دی 10 , ساعت 6:51 عصر

برادر کریم پناهی کارشناس مسائل سیاسی در مصاحبه در خصوص جنگ نرم بیان داشتند:

جنگ نرم

جنگ نرم همواره در کنار جنگ سخت بوده است . امروزه جنگ ها را به سه دسته جنگ نرم و نیمه سخت و جنگ سخت تقسیم میکنندجنگ نرم از ابتدای تاریخ وجود داشته و همواره جنگ نرم پشتیبانی کننده جنگ سخت بوده است. هر چه تکنولوژی پیشرفت کرده جنگ نرم وسعت بیشتری یافته و اثر گذار تر شده است .یک فیلسوف چینی کتابی بنام هنر جنگ تالیف کرده که در اکثر دانشکده های جنگ دنیا تدریس میشود . ایشان در آنجا به این نکته اشاره دارد که فرمانده برتر کسی است که شهرها را بدون خونریزی تصرف کند یعنی حداقل استفاده از جنگ سخت و حد اکثر استفاده از جنگ نرم .در جنگ اعراب صدر اسلام زمانی که جنگی میان دو گروه در می گرفت و دو گروه از توان مساوی برخوردار بودند آن گروهی پیروز میشد که شاعر برتری داشت و این امر روحیه نیروی خودی را تقویت می کرد.

در جنگ جهانی دوم نیز عامل تقویتی ارتش هیتلر را نوع سخنرانی هیتلر می دانند که خود یک جنگ نرم بود.هر چه جلوتر می آییم کاربرد جنگ نرم افزایش می یابد و در جنگ سرد به اوج خود می رسد و عامل جنگ روانی عامل اصلی میشود . در قرن اخیر فروپاشی هایی با عامل جنگ نرم خصوصا در اروپای شرقی رخ میدهد . در اوایل مسائل اقتصادی مطرح میشود اما بعدها سازمان یافته به پیش میرود و بنیادها و تشکل های زیادی در آمریکا شکل می گیرد.

برخی فکر این امر هستند که مسائلی که در کشور ما رخ میدهد توسط آنها مدیریت میشود اما این یک واقعیت است که این تشکل ها در کشور ما رسوخ کرده اند. در نبرد نرم 5 گام طراحی میشود که در گام آخر دو هدف وجود دارد که یا تغییر رفتار رخ میدهد و یا فروپاشی که این تغییر رفتار را ما در چین می بینیم . همینطور که در لیبی نیز این تغییر رفتار دیده شد . برخی نیز به فروپاشی می انجامد که مثال بارز آن شوروی سابق است. در فتنه اخیر دشمن تا گام چهارم پیش رفت و اگر توان رهبری و اتحاد ملی نبود حتما برنده می شدند.

جنگ نرم معمولا در تغییر قالب ها تعریف می شود و در پی تغییر ساختار سیاسی جامعه است . اما در جنگ سخت مهم آن است که زمینی اشغال شود و افرادی کشته شوند . مثلا در جنگ نرم خواسته هایی مطرح میشود که از مهمترین آنها دست برداشتن از انقلاب و به رسمیت شناختن اسرائیل و دست برداشتن از ارزشهاست.

دومین ویژگی جنگ نرم آرام و تدریجی بودن است مانند مرگ در سرما که ابتدا انسان دچار خواب میشود و سپس می میرد . جامعه ای که دچار جنگ نرم میشود ابتدا باید به نرمی دچار انحطاط شود اما در جنگ سخت کار باید به سرعت انجام شود . معمولا نمادی را انتخاب میکنند و حول آن جمع میشوند . حال این نماد میتواند رنگ خاصی باشد یا شعار خاصی که بنا بر باورهای جامعه انتخاب میگردد . چهارم ویژگی جنگ نرم پایداری و با دوامی آنهاست که معمولا در جنگ های سخت این پایداری و با دوامی دیده نمیشود و کشور مهاجم می خواهد جنگ را به سرعت پیروز شود . تاریخ نشان داده که در جنگ های سخت معمولا پایداری می کنند و مقابل اشغالگر می ایستند و آرای مردمی همواره بر خلاف اشغالگر ست . اما در جنگ نرم به علت اینکه تهاجم با آرامش انجام می شود این ایستادگی وجود ندارد.گاهی تصور میشود که جنگی وجود ندارد در صورتی که جنگ نرم همواره ملت ها را تهدید می کند . پنجمین ویژگی جنگ نرم ایجاد شور و هیجان و ایجاد جاذبه است . همانطور که میدانیم جوان جویای هیجان و ایجاد جاذبه است و به وجود آوردن محیطهای هیجانی از ترفندهای دشمن است . دشمن دائم در صدد تحریک جوانان کشور ماست . در جنگ نرم دیگر به پیاده نظام دشمن نیازی نیست بلکه جوانان یک مملکت که مغز شویی شدند و فریب دشمن را خورده اند و به هیجان آمدند ، در خیابانها نقش پیاد نظام را بازی میکنند . ششمین ویژگی جنگ نرم آسیب محور بودن آن است که در این ویژگی دشمن از نقاط ضعف کشور ها استفاده می کند . مانند روسها که اقتصاد آنها نقطه ضعفشان محسوب می شد. در هر جامعه و کشوری حتما کاستی ها و اشکالاتی وجود دارد . دشمن دوره ای روی آموزگاران و دوره ای روی کارگران و دانشجویان و خواسته های صنفی آنها کار میکند و مشکلات را بزرگتر از آنچه هست جلوه میدهد.

از دیگر امتیازات جنگ نرم چند وجهی بودن آن است به این معنی که در چند جبهه دشمن با ما به مقابله می پردازد و مثلا در یک زمان واحد اینترنت و مطبوعات و سینما و ادبیات و تمام وسایل فرهنگی را بکار میگیرد. در عین حال روی وجه بین المللی نیز کار می کند و از تمام ابزار ها برای به زانو در آوردن ملتها بهره میگیرد.

از دیگر ویژگی های جنگ نرم تضاد آفرینی است که نمونه آن را در وقایع انتخابات مشاهده کردیم. روبرو قرار دادن ملت و دولت که خیلی سعی شد تا این تقابل بوجود بیاید. بسیار سعی کردند تا آتش معرکه را شعله ورتر سازند و به اختلافها دامن بزنند. از دیگر ویژگی های مهم جنگ نرم شبهه افکنی در ارزشهاو دروغ پراکنی است. این سیاستها را صدر اسلام نیز توسط ابوسفیان و معاویه شاهد بوده ایم. بر اثر همین شبهه آفرینی هاو دروغ پراکنی ها زمانی که حضرت علی (ع)در مسجد به شهادت رسید افرادی پرسیدند مگر علی (ع) نماز هم میخواند؟ این از خطرناکترین بخش های جنگ نرم است. جامعه نباید به دروغگویان و شایعه پراکنان اجازه رشد دهد. دروغ و شایعه ارکان جامعه را سست خواهد کرد و دشمن حداکثر سوء استفاده را از این فضا میکند . آخرین ویژگی جنگ نرم استفاده از ابزار روز است . دشمن در این جنگ از آخرین نوع تکنولوژی بهره میگیرد. برای جلوگیری از جنگ نرم هر کشوری باید به تکنولوژی روز دنیا دست یابد و باید با بومی سازی تکنولوژی جلوی دشمن بایستد.


دوشنبه 89 دی 6 , ساعت 11:33 عصر

اولین بیانات رهبر معظم انقلاب بعد از حماسه 9دی:

 مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند ... هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على(علیه السّلام) را مى‌‌‌بیند. این کارها کارهائى نیست که با اراده‌‌‌‌ى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى -که من بارها این را نقل کرده‌‌‌‌ام- به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذ ِبابصیرت، آن مرد خدا.

... حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبه ى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوه‌‌‌‌‌ى مجریه، مسئولین قوه‌‌‌ى مقننه، مسئولین قوه‌‌‌‌ى قضائیه، دستگاه‌‌‌هاى گوناگون، همه میدانند که مردم در صحنه‌‌‌اند و چه میخواهند. دستگاه‌‌‌‌‌‌ها باید وظائفشان را انجام بدهند.

به مناسبت سالروز حضور امت حزب الله در صحنه و خلق حماسه بزرگ 9 دی و ریشه کنی فتنه گران و خود فروختگان به استکبار جهانی ، همایش بزرگ  بصیرت عاشورایی روز پنجشنبه 9 دی 1389 ساعت 6 تا 8 شب به همراه سخنرانی و دعای کمیل و عزاداری شهادت حضرت امام زین العابدین (ع) در مصلی نماز جمعه شهریار با حضور امت حزب الله برگزار  گردید.


شنبه 89 دی 4 , ساعت 12:8 صبح
با سلام سلسه کلاس های ولایت فقیه حجه الاسلام دکتر خاتمی امام جمعه محترم شهریار از تاریخ 9 مرداد 1389 در محل سالن اجتماعات کانون فرهنگی حوزه 8 برقرار شده و هر دو هفته یکبار ادامه می یابد که البته در مناسبت های مختلف وقفه هایی در برقراری کلاسها بوجود آمده ولی کانون مصمم است که کلاسها ادامه یابد و انشا الله با طولانی شدن روز ها فرصت کاقی برای برقراری کلاسها بهتر میشود.
تا جلسه چهارم 85 نفر در این کلاسها شرکت داشته اند و امید است با استقبال بیشتری روبرو گردد
در زیر یادداشتهایی که از کلاسها برداشته شده است برای علاقه مندان آورده میشود تا مورد استفاده قرار گیرد
.
 

جلسه اول: 9 مرداد 1389

 الانسان مدنی التبع ( تعاون)       النسان مستخدم بالطبع (تنازع)       میگوید : چرا انسان در اختیار من نباشد
تنازع را میخواهیم به تعاون تبدیل کنیم       تنازع دو طرفه است  هرکدام میخواهند دیگری را در خدمت بگیرند
برای ایجاد تعاون نیاز به اصول و قانون داریم    قانون لفظی یونانی است
سوال: قانون را چه کسی وضع کند؟
1-قانون را دانشمندان وضع میکنند               افلاطون: دانشمندان جامعه واضع قانون باشند
2-قانون را دانایان جامعه وضع میکنند            نظر ما
چند اشکال قانون دانشمندان
1- موضوعات به مرور زمان تغییر میکند و افکار محدود است
2- قانون را ممکن است به نفع خودشان وضع کنند
ما قانونی را  میخواهیم که(1) منافع همه را در بر بگیرد (2) کهنه نشود
تا بحال کسی ادعا نکرده که انسان را کاملا شناخته است
قانون را باید کسی وضع کند که انسان را می شناسد
آیا از اول بشریت کسی ادعا دارد که انسان را شناخته است؟
الا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر
آن کس که آفریده نمیداند چه خلق کرده ؟ او لطیف و بسیار باریک بین است
یعلم خائنته الاعین و ما تخفی الصدور
خداوند میداند در دل تو چه میگذرد
کسی که انسان را آفریده و همه نیازهای او را می شناسد و از ظاهر و باطن خبر دارد
رسول =فرستاده شده  نبی = آگاه کننده  خبر دهنده
نام 27 پیامبر در قرآن آمده و داستان 25 پیامبر آمده است
امام رضا (ع)می فرماید: تعداد پیامبران 124000 می باشد
ماموریت پیامبران هدایت انسان است
چرا سخن پیامبران در نقض قانون راه ندارد؟
وماینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی 
  جلسه دوم :23 مرداد  1389
بعلت پیوستن افراد جدید به کلاس مباحث جلسه اول تکرار شد
جلسه سوم : 6 شهریور 89
جمع بندی دروس قبل
جلسه چهارم : 17 مهر 1389
 قانون یعنی خط کش      هر کس سلیقه ای دارد
1- ما آتاکم الرسول فخذوه      آنچه پیامبر برای شما می آورد بگیرید و عمل کنید
وما نهاکم عند فانتهوه
2- وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی
3- لوتقول علینا بعض الا قاویل لقطعنا منه الوین
ما عبدناک حق عبادتک
ما عرفناک حق معرفتک
هر علمی نوشته نشود از بین میرود   امام علی (ع)
چرا قرآن بصورت مشروح نازل نشد؟
برداشتهای مختلف باعث بروز اختلاف می شد و پس از گذشت چند سال و دراز مدت اختلافات و برداشتها بیشتر می شد.
ولکم فی رسول الله اسوه حسنه
تا بحال یک پنجاه هزارم مغز بشر فعال گردیده است
هزار و سیصد سال قبل امام علی (ع) گرمای زحل و سرمای مریخ را بیان نموده است.
 جلسه پنجم : اول آبان 1389
 خداوند می فرماید اگر برای هدایت انسان فرشته می فرستادم  بشکل انسان می فرستادم که سنخیت داشته باشد و نگویند که او فرشته است و ما انسان
لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم
خداوند نعمت هایی بی شمار داده است که قابل شمارش نیست و یکی از نعمت های بی جایگزین ، نعمت بعثت است
خداوند به پیامبر می فرماید خودت را به مردم اینگونه معرفی کن
قل : انما انا بشر مثلکم یوحی الی
یعنی پدر و مادر داشته ام ، دوران کودکی داشته ام ، گرسنه و تشنه میشوم ، خسته میشوم و همه چیزهایی را که برای دیگران است ، دارم.
خداوند 124000 پیامبر برای هدایت بشر فرستاده است ولی نام 27 نفر در قرآن آمده است
نام 38 پیامبر در روایات آمده است
امام رضا (ع) می فرماید 124000 پیامبر برای هدایت بشر آمده اند و تعداد مهم نیست ، انجام ماموریت از سوی خداوند است
وی یعنی چه؟ 
دریافت پیام الهی بدون واسطه
تمام وحی برای انسان قابل درک نیست چرا؟
چون ظرفیت آن را نداریم ولی سایه روشنی را میتوانیم بفهمیم
به دلم افتاد   به دلم برات شد
شیطان هم به دل عده ای وحی میکند
در قرآن وحی طبیعی و غریزی داریم   مثل وحی به زنبور عسل
واوحینا الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا
و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه و اذا خنت علیه
شعر پروین اعتصامی در مورد انداختن حضرت موسی به نیل
بعضی از انبیا فقط صدای وحی را می شنیدند ولی بعضی از آنها هم می دیدند و هم می شنیدند
برای جلسه بعد.
از کجا معلوم مطالبی را که پیامبران می گویند همان پیام خدا باشد؟
احتمال دارد قسمتی از آن یادش رفته باشد یا جابجا شده باشد
جلسه ششم : 25 دی 89
 چرا ما به خاتمیت معتقدیم؟
خاتمیت یعنی چه؟
از کجا مدعی هستیم که دین اسلام کاملترین ادیان است؟
آیا خداوند حکیم است؟
آیا خداوند میتواند همه نیازمندیهای ما را برآورده کند؟
اگر این دین برای پایان ارسال رل کافی نبود خداوند پیامبر دیگری را میفرستاد همانگونه که 124000 پیامبر فرستاده است
هرچه زمان میگذرد عقل بشر پیشرفت میکند. دین 1400 سال قبل آمده و کامل بوده ولی از آن زمان فکر بشر خیلی رشد کرده و الان عصر اتم است ، عصر فضاست ، عص ماهواره است .
به چه دلیل دین که آن روز کافی بوده و بدردشان هم میخورده امروز هم بدردشان می خورد ؟
هرچه علم بشر پیشرفت می کند ابعاد بیشتری از دین اسلام درک میشود.
چرا 124 هزار پیامبر آمده چرا 15 هزار نیامده؟ چرا؟ و چرا؟ و چرا؟
این سوالات انحرافی است و نتیجه ای ندارد و جواب هم ندارد و فقط ذهن را منحرف میکند و هر طوری باشد میگویند چرا آن طوری نشد؟
خداوند حکیم است و نیاز ما را می داند .
دو دلیل برای خاتمیت پیامبر داریم .
یک دلیل قرآنی است سوره احزاب آیه 40
ما کان محمد انا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین
خاتم یعنی تمام کننده و خاتم یعنی نگین انگشتری و پیامبران آمدند و پیامبر اسلام آمد و تمام آنها را مهر تایید زد و خاتم پیامبران ادیان سابق را مهر تایید زد. یعنی هر آنچه که در ادیان دیگر است کملترینش در اسلام است .
روایت حدیث منزلت تنها حدیثی است که تمام محدثین شیعه و سنی نوشته اند.
انت منی بمنزلت هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی
وحی سخن پیامبر است و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی
کتاب خاتمیت شهید مطهری مطالعه شود.
نکته دیگر: با خاتمیت پرونده پیامبری بسته شد . آیا پرونده هدایت مردم هم بسته شد؟
امر هدایت بعد از بسته شدن باب نبوت در قالب امامت استمرار پیدا می کند
استمرار رسالت در قالب امامت   بعضی ها برای این دو کلمه 2 یا 3 جلد کتاب نوشته اند و میخواهیم عصارهآن را در چند دقیقه بیان کنیم
همان دلیلی که ضرورت بعثت انیا را اقتضا می کند همان دلیل ضرورت هدایت بعد از خاتمیت را اتضامی کند
قائده لطف : خدا بنده هایش را دوست دارد و نمیخواهد بی جهت در آتش بسوزند
به همان دلیلی که پیامبران را فرستاده وجود امامان هم لازم است .
اگر امام را نمی فرستاد می گفتیم چطور برای آنها پیامبر فرستادی ، برای ما نه
خدا این اعتراض ما را جواب داده   این کتاب را برای شما فرستادم و تا قیام قیامت برای شما کافی است
بعضی آیات روشن و واضح است و بعضی بر اساس مقتضیا زمان نیاز ب تغییر دارد
کتاب اسلام و مقتضایت زمان اثر استاد شهید مرتضی مطهری مطالعه شود.
خداوند پرونده ارسال رسل را بسته ولی امامت ادامه دارد
ویژگی های امامانمعصوم : تعداد محدود است همه خصوصیاتی که از نظر خلقی و خلقی باید پیامبر داشته باشد ، امام معصوم هم باید داشته باشد. پیامبران باید کاملترین باشند ، امامان هم همینطور . از نظر جسمی و از نظر روحی پیامبر مادر زادی نمیتواند نقص جسمی داشته باشد. شجاعترین ، با انصاف ترین ، با گذشت ترین ، عاقل ترین ، عالم ترین ، توانمند ترین و .........
چهار شرط امام معصوم :
از جانب خدا باشد
پیامبر اکرم (ص) همه آنها را تایید کرده باشد
امام قبلی امام بعدی را معرفی کرده باشد
معجزه ای از جانب امام صادر شود
امامان 12 نفر هستند و یکی یکی نام برده و می فرماید امام دوازدهم هم نام من است و برای او دو غیبت است .
چرا نام ایشان بصورت م ح م د نوشته میشود؟
امامان توصیه نموده اند که نام یشان گفتهنشود و ظاهرا عدم امنیت جانی است ولی الان میگویند اشکالی ندارد.
یک فرق بین امامان معصوم و پیامبر وجود دارد . شریعت
به پیامبر وحی میشود و به امام هم وحی میشود اما به امام وحی به شریعت نمیشود یعنی امام دین جدید نمیتواند بیاوردو امام پاسدار وحی است . نمونه علمی و ملی مکتب است . مثل ساختمانی که پایه آن گذاشته میشود و بر اساس مقتضیات زمان تقسی بندی میشود.
حلال محمد حلال الی یوم القامه و حرام محمد حرام الی یوم القیامه
سوال برای جلسه بعدی : اگر قرآن یکی است و سنت پیامبر یکی است چرا در رفتار امامان 12 گانه اختلاف می بینیم؟
امیر مومنان (ع) جنگ می کند و در اوج قناعت است امام حسن (ع)صلح می کند امام مجتبی (ع)دو خانه دارد امام سجاد (ع)فقط دعا امام رضا (ع)تا ولایتعهدی و امام موسی کاظم (ع)14 سال زندان و امام صادق (ع)و امام باقر (ع)بزرگترین آکادمی علمی را وضع میکنند.
کدام خوب است؟

پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 8:5 عصر

9 دی سالروز مرگ فتنه سبز بر تمامی شما که بابصیرت دینی چشم دشمنان را کور کردید مبارکباد

d


چهارشنبه 89 دی 1 , ساعت 11:40 عصر
زندگانى امام حسین (ع )
 
در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومین فرزند برومند حضرت على وفاطمه , که درود خدا بر ایشان باد, در خانه وحى و ولایت چشم به جهان گشود
 
چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص ) رسید, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا کودکش را بیاورد.
اسما او را در پارچهاى سپیدپیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت .(3)
به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش , امین وحى الهى , جبرئیل , فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر)(4) که به عربى (حسین ) خوانده میشود نام بگذار.(5)

چون على براى تو بسان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن که تو خاتم پیغمبران هستى .

و به این ترتیب نام پرعظمت حسین از جانب پروردگار, براى دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد.

به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه (6) کشت , و سر آن حضرت را تراشید و هموزن موى سر او نقره صدقه داد.(7)

حسین (ع ) و پیامبر (ص )
از ولادت حسین بن على (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز میداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.

سلمان فارسى میگوید: دیدم که رسول خدا (ص ) حسین (ع ) را بر زانوى خویش نهاده او را میبوسید ومیفرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدایى که نه نفرند و خاتم ایشان ,قائم ایشان (امام زمان عج ) میباشد.(8)

انس بن مالک روایت میکند: وقتى از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست میدارى , فرمود: حسن و حسین را, (9) بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه میفشرد وآنان را میبویید و میبوسید.(10)
ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است , در عین حال اعتراف میکند که : رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانههاى خویش نشانده بود و به سوى مامیآمد, وقتى به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است .(11)

عالیترین , صمیمیترین و گویاترین رابطه معنوى و ملکوتى بین پیامبر و حسین را میتوان در این جمله رسول گرامى اسلام (ص ) خواند که فرمود: حسین از من و من ازحسینم .(12)
 
حسین (ع ) با پدر
 شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زیست .
 
پدرى که جزبه انصاف حکم نکرد, و جز به طهارت و بندگى نگذرانید, جز خدا ندید و جز خدانخواست و جز خدا نیافت .
 
پدرى که در زمان حکومتش لحظهاى او را آرام نگذاشتند,همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند.
 
در تمام این مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت میکرد, و در چند سالى که حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسین (ع ) در راه پیشبرد اهداف اسلامى , مانند یک سرباز فداکارهمچون برادر بزرگوارش میکوشید, و در جنگهاى جمل , صفین و نهروان شرکت داشت .(13)
 
و به این ترتیب , از پدرش امیرالمؤمنین (ع ) و دین خدا حمایت کرد وحتى گاهى در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض میکرد.
 
در زمان حکومت عمر, امام حسین (ع ) وارد مسجد شد, خلیفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن میگفت .
 
بلادرنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: از منبرپدرم فرود آى .... (14)
 
امام حسین (ع ) با برادر
 
پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصیت امیرالمؤمنین (ع )امامت و رهبرى شیعیان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ امیرالمؤمنین (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوایشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند.
 
امام حسین (ع ) که دست پرورد وحى محمدى و ولایت علوى بود, همراه وهمکار و همفکر برادرش بود.
 
چنان که وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ , امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاویه صلح کند و آن همه ناراحتیها را تحمل نماید, امام حسین (ع ) شریک رنجهاى برادر بود و چون میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است , هرگز اعتراض به برادرنداشت و حتى یک روز که معاویه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسین (ع ) دهان آلودهاش را به بدگویى نسبت به امام حسن (ع ) و پدربزرگوارشان امیرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسین (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاویه بشکند و سزاى ناهنجاریش را به کنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشى فراخواند, امام حسین (ع ) پذیرا شد و به جایش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاویه برآمد, و با بیانى رسا و کوبنده خاموشش ساخت .(15)
 
امام حسین (ع ) در زمان معاویه
 
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنیا رحلت فرمود, به گفته رسول خدا (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و وصیت حسن بن على (ع ) امامت و رهبرى شیعیان به امام حسین (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأ مور رهبرى جامعه گردید.
 
امام حسین (ع ) میدید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام , بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده , سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامى و قوانین خداوند است , و ازاین حکومت پوشالى مخرب به سختى رنج میبرد, ولى نمیتوانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامى پایین بکشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نیز وضعى مشابه او داشت .
 
امام حسین (ع ) میدانست اگر تصمیمش را آشکار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد,پیش از هر جنبش و حرکت مفیدى به قتلش میرساند, ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پیشه ساخت که اگر برمیخاست , پیش از اقدام به دسیسه کشته میشد, و از این کشته شدن هیچ نتیجهاى گرفته نمیشد.
 
بنابراین تا معاویه زنده بود, چون برادر زیست و علم مخالفتهاى بزرگ نیفراخت ,جز آن که گاهى محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد میگرفت و مردم رابه آینده نزدیک امیدوار میساخت که اقدام مؤثرى خواهد نمود.
 
و در تمام طول مدتى که معاویه از مردم براى ولایتعهدى یزید, بیعت میگرفت , حسین به شدت با اومخالفت کرد, و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولیعهدى او را نپذیرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاویه گفت و یا نامهاى کوبنده براى او نوشت .(16)
 
معاویه هم در بیعت گرفتن براى یزید, به او اصرارى نکرد و امام (ع ) همچنین بود وماند تا معاویه درگذشت ...
 
قیام حسینى
 
یزید پس از معاویه بر تخت حکومت اسلامى تکیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند,و براى این که سلطنت ناحق و ستمگرانهاش را تثبیت کند, مصمم شد براى نامداران و شخصیتهاى اسلامى پیامى بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند.
 
به همین منظور, نامهاى به حاکم مدینه نوشت و در آن یادآور شد که براى من از حسین (ع )بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان .
 
حاکم این خبر را به امام حسین (ع )رسانید و جواب مطالبه نمود.
 
امام حسین (ع ) چنین فرمود: انا لله و انا الیه راجعون و على الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید.(17)
 
آن گاه که افرادى چون یزید, (شرابخوار و قمارباز و بیایمان و ناپاک که حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نمیکند) بر مسند حکومت اسلامى بنشیند, باید فاتحه اسلام را خواند.
 
(زیرا این گونه زمامدارها با نیروى اسلام و به نام اسلام , اسلام را از بین میبرند.)
 
امام حسین (ع ) میدانست اینک که حکومت یزید را به رسمیت نشناخته است , اگر درمدینه بماند به قتلش میرسانند, لذا به امر پروردگار, شبانه و مخفى از مدینه به سوى مکه حرکت کرد.
 
آمدن آن حضرت به مکه , همراه با سرباز زدن او از بیعت یزید,در بین مردم مکه و مدینه انتشار یافت , و این خبر تا به کوفه هم رسید.
 
کوفیان ازامام حسین (ع ) که در مکه بسر میبرد دعوت کردند تا به سوى آنان آید و زمامدارامورشان باشد.
 
امام (ع ) مسلم بن عقیل , پسر عموى خویش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفى را از نزدیک ببیند و برایش بنویسد.
 
مسلم به کوفه رسید و با استقبال گرم و بیسابقهاى روبرو شد, هزاران نفر به عنوان نایب امام (ع ) با او بیعت کردند, و مسلم هم نامهاى به امام حسین (ع ) نگاشت وحرکت فورى امام (ع ) را لازم گزارش داد.
 
هر چند امام حسین (ع ) کوفیان را به خوبى میشناخت , و بیوفایى و بیدینیشان را درزمان حکومت پدر و برادر دیده بود و میدانست به گفتهها و بیعتشان با مسلم نمیتوان اعتماد کرد, و لیکن براى اتمام حجت و اجراى اوامر پروردگار تصمیم گرفت که به سوى کوفه حرکت کند.
 
با این حال تا هشتم ذیحجه , یعنى روزى که همه مردم مکه عازم رفتن به منى بودند(18) و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام میخواست خود را به مکه برساند, آن حضرت در مکه ماند و در چنین روزى با اهل بیت و یاران خود, از مکه به طرف عراق خارج شد و با این کار هم به وظیفه خویش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پیغمبر امت , یزید را به رسمیت نشناخته و با او بیعت نکرده ,بلکه علیه او قیام کرده است .
 
یزید که حرکت مسلم را به سوى کوفه دریافته و از بیعت کوفیان با او آگاه شده بود, ابن زیاد را (که از پلیدترین یاران یزید و از کثیفترین طرفداران حکومت بنى امیه بود) به کوفه فرستاد.
 
ابن زیاد از ضعف ایمان و دورویى و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهدید وارعاب , آنان را از دور و بر مسلم پراکنده ساخت , و مسلم به تنهایى با عمال ابن زیاد به نبرد پرداخت , و پس از جنگى دلاورانه و شگفت , با شجاعت شهید شد.
 
(سلام خدا بر او باد).
 
و ابن زیاد جامعه دورو و خیانتکار و بیایمان کوفه را علیه امام حسین (ع ) برانگیخت , و کار به جایى رسید که عدهاى از همان کسانى که براى امام (ع ) دعوتنامه نوشته بودند, سلاح جنگ پوشیدند و منتظر ماندند تا امام حسین (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.
 
امام حسین (ع ) از همان شبى که از مدینه بیرون آمد, و در تمام مدتى که در مکه اقامت گزید, و در طول راه مکه به کربلا, تا هنگام شهادت , گاهى به اشاره , گاهى به صراحت , اعلان میداشت که : مقصود من از حرکت , رسوا ساختن حکومت ضد اسلامى یزید وبرپاداشتن امر به معروف و نهى از منکر و ایستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است وجز حمایت قرآن و زنده داشتن دین محمدى هدفى ندارم .
 
و این مأ موریتى بود که خداوند به او واگذار نموده بود, حتى اگر به کشته شدن خودو اصحاب و فرزندان و اسیرى خانوادهاش اتمام پذیرد.
 
رسول گرامى (ص ) و امیرمؤمنان (ع ) و حسن بن على (ع ) پیشوایان پیشین اسلام , شهادت امام حسین (ع ) را بارها بیان فرموده بودند.
 
حتى در هنگام ولادت امام حسین (ع ),رسول گرانمایه اسلام (ص ) شهادتش را تذکر داده بود.(19)
 
و خود امام حسین (ع ) به علم امامت میدانست که آخر این سفر به شهادتش میانجامد, ولى او کسى نبود که دربرابر دستور آسمانى و فرمان خدا براى جان خود ارزشى قائل باشد, یا از اسارت خانوادهاش واهمهاى به دل راه دهد.
 
او آن کس بود که بلا را و شهادت راسعادت میپنداشت .
 
(سلام ابدى خدا بر او باد) .
 
خبر شهادت حسین (ع ) در کربلا به قدرى در اجتماع اسلامى مورد گفتگو واقع شده بودکه عامه مردم از پایان این سفر مطلع بودند.
 
چون جسته و گریخته , از رسول الله (ص )و امیرالمؤمنین (ع ) و امام حسن بن على (ع ) و دیگر بزرگان صدر اسلام شنیده بودند.
 
بدینسان حرکت امام حسین (ع ) با آن درگیریها و ناراحتیها احتمال کشته شدنش را دراذهان عامه تشدید کرد.
 
بویژه که خود در طول راه میفرمود: من کان باذلا فینا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحل معنا.(20)
 
هر کس حاضر است در راه ما از جان خویش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد,همراه ما بیاید.
 
و لذا در بعضى از دوستان این توهم پیش آمد که حضرتش را از این سفر منصرف سازند.
 
غافل از این که فرزند على بن ابى طالب (ع ) امام و جانشین پیامبر, و از دیگران به وظیفه خویش آگاهتر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد کشید.
 
بارى امام حسین (ع ) با همه این افکار و نظریهها که اطرافش را گرفته بود به راه خویش ادامه داد, و کوچکترین خللى در تصمیمش راه نیافت .
 
سرانجام , رفت , و شهادت را دریافت .
 
نه خود تنها, بلکه با اصحاب و فرزندان که هر یک ستارهاى درخشان در افق اسلام بودند, رفتند و کشته شدند, و خونهایشان شنهاى گرم دشت کربلا را لالهباران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد یزید (باقیمانده بسترهاى گناهآلود خاندان امیه ) جانشین رسول خدا نیست , و اساسا اسلام از بنى امیه و بنى امیه از اسلام جداست .
 
راستى هرگز اندیشیدهاید اگر شهادت جانگداز و حماسهآفرین حسین (ع ) به وقوع نمیپیوست و مردم یزید را خلیفه پیغمبر (ص ) میدانستند, و آن گاه اخبار درباریزید و شهوترانیهاى او و عمالش را میشنیدند, چقدر از اسلام متنفر میشدند, زیرااسلامى که خلیفه پیغمبرش یزید باشد, به راستى نیز تنفرآور است ... و خاندان پاک حضرت امام حسین (ع ) نیز اسیر شدند تا آخرین رسالت این شهادت رابه گوش مردم برسانند.
 
و شنیدیم و خواندیم که در شهرها, در بازارها, در مسجدها, در بارگاه متعفن پسر زیاد و دربار نکبتبار یزید, هماره و همه جا دهان گشودند وفریاد زدند, و پرده زیباى فریب را از چهره زشت و جنایتکار جیرهخواران بنى امیه برداشتند و ثابت کردند که یزید سگباز وشرابخوار است , هرگز لیاقت خلافت ندارد و این اریکهاى که او بر آن تکیه زده جایگاه او نیست .
 
سخنانشان رسالت شهادت حسینى را تکمیل کرد, طوفانى در جانها برانگیختند, چنان که نام یزید تا همیشه مترادف با هر پستى و رذالت و دناءت گردید و همه آرزوهاى طلایى و شیطانیش چون نقش بر آب گشت .
 نگرشى ژرف میخواهد تا بتوان بر همه ابعاد این شهادت عظیم وپرنتیجه دست یافت .
 
از همان اوان شهادتش تا کنون , دوستان و شیعیانش , و همه آنان که به شرافت وعظمت انسان ارج میگذارند, همهساله سالروز به خون غلتیدنش را, سالروز قیام وشهادتش را با سیاهپوشى و عزادارى محترم میشمارند, و خلوص خویش را با گریه برمصایب آن بزرگوار ابراز میدارند.
 پیشوایان مآلاندیش و معصوم ما, هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنایتى خاص داشتند.
 غیر از این که خود به زیارت مرقدش میشتافتند و عزایش را بر پا میداشتند, در فضیلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار, گفتارهاى متعددى ایراد فرمودهاند.
 ابوعماره گوید: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسیدم , فرمود اشعارى درسوگوارى حسین براى ما بخوان .
 وقتى شروع به خواندن نمودم صداى گریه حضرت برخاست , من میخواندم و آن عزیز میگریست , چندان که صداى گریه از خانه برخاست .
 بعد از آن که اشعار را تمام کردم , امام (ع ) در فضلیت و ثواب مرثیه و گریاندن مردم بر امام حسین (ع ) مطالبى بیان فرمود.(21)
 و نیز از آن جناب است که فرمود: گریستن و بیتابى کردن در هیچ مصیبتى شایسته نیست مگر در مصیبت حسین بن على , که ثواب و جزایى گرانمایه دارد.(22)
 باقرالعلوم , امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم که یکى از اصحاب بزرگ او است فرمود: به شیعیان ما بگویید که به زیارت مرقد حسین بروند, زیرا بر هر شخص باایمانى که به امامت ما معترف است , زیارت قبر اباعبدالله لازم میباشد.(23)
 امام صادق (ع ) میفرماید: ان زیارة الحسین علیه السلام افضل ما یکون من الاعمال .
 همانا زیارت حسین (ع ) از هر عمل پسندیدهاى ارزش و فضیلتش بیشتر است .(24)
 زیرا که این زیارت در حقیقت مدرسه بزرگ و عظیم است که به جهانیان درس ایمان و عمل صالح میدهد و گویى روح را به سوى ملکوت خوبیها و پاکدامنیها و فداکاریهاپرواز میدهد.
 
هر چند عزادارى و گریه بر مصایب حسین بن على (ع ), و مشرف شدن به زیارت قبرش وبازنمایاندن تاریخ پرشکوه و حماسهساز کربلایش ارزش و معیارى والا دارد, لکن بایددانست که نباید تنها به این زیارتها و گریهها و غم گساریدن اکتفا کرد, بلکه همه این تظاهرات , فلسفه دیندارى , فداکارى و حمایت از قوانین آسمانى را به ما گوشزدمینماید, و هدف هم جز این نیست , و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینى آموختن انسانیت و خالى بودن دل از هر چه غیر از خداست میباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضیه بپردازیم , هدف مقدس حسینى به فراموشى میگراید.
 
اخلاق و رفتار امام حسین (ع )
 با نگاهى اجمالى به 56 سال زندگى سراسر خداخواهى و خداجویى حسین (ع ), درمییابیم که هماره وقت او به پاکدامنى و بندگى و نشر رسالت احمدى و مفاهیم عمیقى والاتراز درک و دید ما گذشته است .
 اکنون مرورى کوتاه به زوایاى زندگانى آن عزیز, که پیش روى ما است : جنابش به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسیارى داشت .
 گاهى در شبانهروز صدها رکعت نماز میگزاشت .(25)
 و حتى در آخرین شب زندگى دست از نیاز و دعا برنداشت , و خواندهایم که از دشمنان مهلت خواست تابتواند با خداى خویش به خلوت بنشیند.
 و فرمود: خدا میداند که من نماز و تلاوت قرآن و دعاى زیاد و استغفار را دوست دارم .(26)
 حضرتش بارها پیاده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد.(27)
 ابن اثیر در کتاب اسد الغابة مینویسد: کان الحسین رضى الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها.(28)
 حسین (ع ) بسیار روزه میگرفت و نماز میگزارد و به حج میرفت و صدقه میداد و همه کارهاى پسندیده را انجام میداد.
 شخصیت حسین بن على (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتى بابرادرش امام مجتبى (ع ) پیاده به کعبه میرفتند, همه بزرگان و شخصیتهاى اسلامى به احترامشان از مرکب پیاده شده , همراه آنان راه میپیمودند.(29)
 احترامى که جامعه براى حسین (ع ) قائل بود, بدان جهت بود که او با مردم زندگى میکرد - از مردم و معاشرتشان کناره نمیجست - با جان جامعه هماهنگ بود, چونان دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود, و بالاتر از همه ایمان بیتزلزل او به خداوند, او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود.
 و گرنه , او نه کاخهاى مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ, و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمیبستند, و حرم رسول الله (ص ) را براى اوخلوت نمیکردند... این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعى اوست , بخوانیم : روزى از محلى عبور میفرمود, عدهاى از فقرا بر عباهاى پهن شدهشان نشسته بودند ونانپارههاى خشکى میخوردند, امام حسین (ع ) میگذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت , نشست و تناول فرمود و آن گاه بیان داشت : ان الله لا یحب المتکبرین , (30) خداوند متکبران را دوست نمیدارد.
 سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم , شما هم دعوت مرا اجابت کنید.
 آنهاهم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند.
 حضرت دستور دادهر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند, (31) و بدین ترتیب پذیرایى گرمى از آنان به عمل آمد, و نیز درس تواضع و انساندوستى را با عمل خویش به جامعه آموخت .
 شعیب بن عبدالرحمن خزاعى میگوید: چون حسین بن على (ع ) به شهادت رسید, بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند, علتش را از امام زین العابدین (ع ) پرسیدند,فرمود این پینهها اثر کیسههاى غذایى است که پدرم شبها به دوش میکشید و به خانه زنهاى شوهرمرده و کودکان یتیم و فقرا میرسانید.(32)
 شدت علاقه امام حسین (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستمدیدگان میتوان درداستان ارینب وهمسرش عبدالله بن سلام دریافت , که اجمال و فشردهاش را در این جا متذکر میشویم : یزید به زمان ولایتعهدى , با این که همه نوع وسایل شهوترانى و کامجویى و کامروایى از قبیل پول , مقام , کنیزان رقاصه و... در اختیار داشت , چشم ناپاک و هرزهاش رابه بانوى شوهردار عفیفى دوخته بود.
 پدرش معاویه به جاى این که در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبندهاى نشان دهد, با حیله گرى و دروغپردازى و فریبکارى , مقدماتى فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناهآلوده پسرش یزید بکشاند.
 حسین بن على (ع ) از قضیه باخبر شد, در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکى از قوانین اسلام , زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدى و تجاوز یزید را از خانواده مسلمان و پاکیزهاى قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهیاش را نمایان و علاقهمندى خودرا به حفظ نوامیس جامعه مسلمانان ابراز داشت , و این رفتار داستانى شد که درمفاخر آل على (ع ) و دناءت و ستمگر ى بنى امیه , براى همیشه در تاریخ به یادگارماند.(33)
 علائلى در کتاب سمو المعنى مینویسد: ما در تاریخ انسان به مردان بزرگى برخورد میکنیم که هر کدام در جبهه و جهتى عظمت و بزرگى خویش را جهانگیر ساختهاند, یکى در شجاعت , دیگرى در زهد, آن دیگرى در سخاوت , و... اما شکوه و بزرگى امام حسین (ع ) حجم عظیمى است که ابعادبینهایتش هر یک مشخصکننده یک عظمت فراز تاریخ است , گویا او جامع همه والاییها و فرازمندیها است .(34)
 آرى , مردى که وارث بیکرانگى نبوت محمدى است , مردى که وارث عظمت عدل و مروت پدرى چون حضرت على (ع ) است و وارث جلال و درخشندگى فضیلت مادرى چون حضرت فاطمه (س ) است , چگونه نمونه برتر و والاى عظمت انسان و نشانه آشکار فضیلتهاى خدایى نباشد.
 درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم .
 امام حسین (ع ) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنهانمونه یک بزرگمرد تاریخ را براى ما مجسم میسازد, بلکه او با همه خویشتن , آیینه تمامنماى فضیلتها, بزرگمنشیها, فداکاریها, جانبازیها, خداخواهیها وخداجوییهامیباشد, او به تنهایى میتواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت راضامن گردد.
 بودن و رفتنش , معنویت و فضیلتهاى انسان را ارجمند نمود.

چهارشنبه 89 دی 1 , ساعت 7:35 عصر

جشنواره شعر دفاع مقدس به همت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در روز سه شنبه مورخ 7/10/1389  ساعت 9 تا 12 در سالن هلال احمر شهریار و با حضور امت حزب الله و مسئولین شهرستان برگزار میگردد

 چند بند از یک مربع ترکیب عاشورایی 

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد 

در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب فرشچیان گریه می کند
با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید
در خون کشید قافیه ها را ، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
"خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"
اوکهکشان روشن هفده ستاره بود

 

خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...
در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...

 

شعری از سید حمیدرضا برقعی سروده آبان 1386


چهارشنبه 89 دی 1 , ساعت 7:26 عصر

دقت تقویم جلالی

این تقویم را دقیق‌ترین گاهشماری جهان دانسته اند. در برابر تقویم اروپایی که در هر دو هزار و پانصد سال یک روز خطا دارد، گاهشمار جلالی در هر  ده هزار سال یک ثانیه خطا دارد.

در این گاهشماری روز اول سال طوری تنظیم ‌شده‌است که با برابری بهاری همگام شود و در پایان سال‌ها سیصدو شصت و پنج یا سیصدو شصت و شش روز دارند.

گاهشماری ایران و گاهشماری افغانستان بر پایه گاهشماری جلالی ساخته شده‌اند ولی هم درازای ماه‌هایشان و هم آغاز تاریخشان با گاهشماری جلالی دگرگونی دارد.

روش تبدیل تقویم جلالی برای 3000 سال

با استفاده از تحلیل تئوری حرکت زمین به دور خورشید، زمان‌های اعتدالی بهار برای دروه‌ای از هجرت پیامبر(??? بعد از میلاد) تا سال???? بعد از میلاد مسیح محاسبه شده‌است.این تاریخ‌ها تنها اجازه? تصمیم گیری درباره کبیسه بودن یا نبودن سال تقویم ایرانی(سال شمسی) را می‌دهد. تجزیه و تحلیل ارائه شده نشان می‌دهد که برنامه خیام برای سالهای ???? تا ???? (???? تا ???? شمسی) صحیح است. یک الگوریتم کوتاه که به طور کامل طرح محاسبه سالهای کبیسه را برای یک فاصله زمانی ???? ساله اصلاح کرده‌است،همچنین روالهای "فورترن" برای تبدیل گاه‌شماری شمسی ، گاه‌شماری میلادی ، گاه‌شماری جولین و تعداد روزهای جولین به یکدیگر ، ارائه شده‌است.

قوانین تقویم ایرانی

تقویم ایرانی یا جلالی به طور رسمی در ایران ونواحی مجاورآن استفاده می‌شود . یک تقویم خورشیدی است که به دقت از فصل‌های نجومی تبعیت می‌کند ، بنابراین به دانستن زمان دقیق اعتدال بهاری نیاز داریم.

قوانین تقویم جلالی ساده‌اند. سالها ?? ماه دارند که از هجرت پیامبر از مکه به مدینه در سال ??? بعد از میلاد شروع شده‌اند.یک سال جلالی دراولین روز بهار نجومی و یا در روز بعد از آن که به ترتیب منطبق با این است که لحظه اعتدالی قبل یا بعد ازساعت ??:?? به وقت تهران اتفاق بیفتد، شروع می‌شود.در? ماه اول سال همه ماهها?? روز ودر ? ماه دوم در یک سال کبیسه همه ?? روز دارند.در سالهای معمولی(غیر کبیسه) آخرین ماه سال ?? روزه‌است.بنابراین هر فصل با ? ماه متوالی منطبق است..

انتظار می‌رود که تقریبا هر چهار سال در تقویم ایرانی یک سال کبیسه باشد و این نظم مشهور در تقویم خورشیدی است. به علاوه معمولاً بعد از هر ?? سال(بعضی اوقات بعد از ?? یا ??) یک سال معمولی اضافه می‌شود یعنی ? سال متوالی به جای ? سال متوالی ??? روزه‌است. به طور متداول سالهای کبیسه به طور یکنواخت در دوره‌های ?? ساله محاسبه می‌شوند و سالهایی هستند که در تقسیم بر ?? باقی مانده ?،?،?،??،??،??،?? و ?? داشته باشند برای نمونه سال جلالی ???? که در ?? مارس ???? شروع شده‌است باقی مانده ?? دارد بنابراین کبیسه‌است. این قانون‌ها در "برنامه? خیام" علی مویدیان و مش چراغ علی که بر روی اینترنت قابل دسترسی است به کار رفته‌است متاسفانه این رفتار ساده به طور نامحدود نیست و این دوره‌های ?? ساله مطمئنا در برخی اوقات دارای شکاف هستند. حسین باقرزاده? رفسنجانی در مقدمه? این برنامه به اینکه ممکن است یک شکاف دراوایل قرن بعدی هجری به وجود بیاید و اینکه این برنامه تا ابتدای سال ???? میلادی باید درست کار کند،اشاره کرده‌است.هدف این مقاله مشخص کردن طول زمانی دقیقی است که قانون باقی مانده‌ها در آن صحیح است وایجاد قانونی برای تقویم جلالی که درآینده? نزدیک کاربردی خواهد شد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ