سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرا با عصمت تأیید فرما و زبانم را به حکمت بگشای . [امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعای استغفار ـ]
 
جمعه 90 مهر 22 , ساعت 11:41 صبح

طلبه شهید عباس افشار                          ashura  shahid  muharam

ش

 

عباس در روز دهم تیر ماه سال 1347 در خانواده ای مذهبی در روستای فرارت شهریار دیده به جهان گشود و دروس ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه اصیل آباد و با نمرات بسیار عالی گذراند و همیشه در مدرسه شاگرد ممتاز بود و پس از دریافت مدرک سیکل، در تابستان دروس آمادگی طلبگی را در مسجد جامع شهریار و زیر نظر حاج آقا ثمری امام جمعه فقید شهریار سپری کرد. عباس در بسیج و انجمن اسلامی و مسجد محل فعالیتهای گسترده ای داشت و نوجوانان زیادی را جذب برنامه های ورزشی و درسی و مذهبی نموده بود. او در شروع سال تحصیلی ضمن ادامه تحصیل در دبیرستان به همراه دوستانش محمد اسماعیل خانی - سهراب نعمتی - عباس حاج عبدالحسینی - شهید حسن یدالهی - شهید رضا معصومی - شهید مهدی تراب اقدامی - شهید احمد هفت خانگی - شهید مجید افشار به حوزه علمیه حاج ابوالفتح تهران راه یافت که جمع بسار صمیمی و با روحیه بسیار شاد و علاقه مند به درس بودند و من هر وقت به حوزه علمیه آنها میرفتم شور و شوق و صمیمیت و همدلی را در آنها میدیدم و گاهی برای نهار یا شام آنجا بودم و از دست پخت آنها می خوردیم . البته برای میهمانان سنگ تمام طلبگی میگذاشتند و میگفتند اگر ما طلبه خوبی نشویم حداقل آشپز خوبی میشویم . در آنجا چند بار دسته جمعی به جبهه رفتند و سپس دروس خود را به اتفاق همان دوستان در شهر مقدس قم ادامه داد . البته او و دوستانش با دستکاری تاریخ تولد در شناسنامه عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردیدند  و تقریبا در تمامی عملیاتها حضور داشتند و هر وقت بوی عملیاتی را حس میکردند بلافاصله به هم خبر داده و در هر شرایطی اعزام میشدند عباس پس از چندین بار مجروحیت سخت که شدیدترین آنها اصابت چند تیر به شکم و پاها در عملیات عاشورای سه و اصابت ترکش نارنجک به سرش در عملیات والفجر هشت بود، در دی ماه 1365 با اینکه هنوز جراحت هایش بهبودی نیافته بود از عملیات آگاهی پیدا کرد و به جبهه اعزام شد و حدود 10 روز بعد در تاریخ دوم بهمن ماه سال 1365 در عملیات کربلای پنج در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل شد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ